به خاطر دارم درحدود سالهای ۱۳۶۵ خورشیدی به دعوت حضرت استاد جناب آقای دکتر غلامرضا اعوانی حفظه الله تعالی ، رییس وقت موسسه فلسفه وحکمت اسلامی هیأتی از متکلمین آلمانی برای گفتگوی اسلام ومسحیت به ایران آمدند. وجلسات گفتگو میان آنان با چند تن ازاساتید ایرانی درمحل موسسه برگزار شد. چینش جلسه بدین صورت بود که ما ایرانیان دریکطرف میز وطرف مقابل آلمانیها می نشستند.
این دعوت سه بار میان ایران وآلمان تکرار شد. جلسه نخستین درموضوع سعادت از دیدگاه اسلام ومسیحیت بود که سه روز طول کشید . هرروز افرادی ازآلمان و ایران سخن می گفتند وسپس به بحث وگفتگو پرداخته می شد . درمیان هیأت آلمانی دوشخصیت بسیار بزرگ برای من از نظر علمی معجب وشگفت آوربودند ، یکی جناب پروفسور ژوزف فان اس اسلام شناس نامدار بود که حسب اطلاح دراین ایام نقاهت وکسالت دوران سالخوردگی را می گذرانند وبرای ایشان ازدرگاه حق متعال شفای کامل مسئلت دارم . آنروز که من به هرحال طلبه ای بودم وناآشنا با علم کلام اسلامی نبودم ،واساتید برجسته ای دردوران زندگی خود درک کرده بودم ، تسلط کامل مردی مسیحی نسبت به کلام اسلامی آنهم دراین درجه ازکمال وتمام برایم اعجاب آور بود.مباحث تاریخی ، مباحث جزئی وکلی ، مکتبهای مختلف کلام اسلامی به طور دقیق مسلط بود . این بزرگوار یک دوره کامل کلام اسلامی تألیف کرده که هم اکنون درایران در دست ترجمه می باشد.داوری درمورد اهمیت این اثر مستطاب را به وجدان پاک اهل نظر وامی نهم.
دیگری جناب پروفسور هانس کونگ بود.این بزرگوارکه آنروز حتی برای سایر اعضای هیأت آلمانی نیز بزرگ وبا عظمت بود وبرایش احترام زیادی به عنوان یک الهیدان پیشکسوت قائل بودند. با کمال تأسف وتألم درهفته ای که گذشت دارفانی را وداع گفت ومارا عمیقا سوگوارساخت .
ازایشان پنجاه اثر درالهیات بجا مانده است . معروف ترین اثر وی که خوشبختانه به فارسی ترجمه شده این آثار است :
۱- ( Infallible? ) معصوم؟
۲- خدا دراندیشه قیلسوفان غرب
۳- متفکران بزرگ مسیحی
۴- زن درمسیحیت
۵- علم ودین
۶- Theology for Third Millennnium(الهیات برای هزاره سوم)
۷- De Islam(اسلام)
ایشان به خاطر تالیف اثراول مذکوردر فوق که عصمت پاپ رادرآن منکر شد مبغوض کلیسا بود، ودادگاه ویژه روحانیت اورااز سمت کشیشی ومدرسی الهیات محروم ساخته بود. (۱۹۷۰م). ایشان نه فقط نسبت به مساله عصمت بلکه درمسائلی از جمله خانواده ، ترک ازدواج وبسیاری مسائل دیگر با کلیسای کاتولیک اختلاف نظر داشت.وی دراظهار نظرهای شجاعانه خوددرنقد کلیسای کاتولیک ، هرچند بهای آنرا پرداخت ، ولی موفق شد زیرا اولا موجب شد که کلیسا دربسیاری از نقطه نظر های ایشان مطالعه کند وثانیا بعدها از او مجددا دعوت به همکاری شد .
دومین نشست ما که مرحوم استاد محمد تقی جعفری(طاب ثراه) ونیز مرحوم استاد عبدالجوادفلاطوری( ره) نیزدرمیان ما بودند ، موضوع گفتگو حقوق بشر از دیدگاه اسلام ومسحیت بود .
به خاطر دارم دراین جلسه روزی وقتی نوبت به بحث وگفتگو رسید ، ایشان ازجای برخواست وروبروی من درطرف مقابل میز نشست واز مدیر جلسه اجازه گرفت وگفت من می خواهم با این آقا ( منظور بنده بودم) یک گفتگوی مستقیم بین الاثنینی داشته باشم . من اعلام آمادگی کردم ومدیر جلسه موافقت کردوبه ایشان وقت داد. رو کرد به من وگفت ، من سئوالی دارم وآن این است .ما از شما {علمای مسلمان } می شنویم که اسلام حامی حقوق انسانها ست وحتی شما { محقق داماد} امروزگفتید که اسلام بسیاری از اصولی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مندرج است ، درهمان روزهای نخستین توسط اسلام مطرح شده است . راجع به حقوق زن سخن گفتید ودرست هم می گویید چون اسلام ازین نظر بر مسیحیت پیشی دارد. ولی یک آیه در قرآن هست که من نمی توان با این مبانی تطبیق کنم وآیه شریفه را شروع به عربی بسیار خوب وقرائت صحیح تلاوت کرد :
وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیراً (۳۴نساء/)
. و زنانی که از نافرمانی آنها نگرانید (نخست) آنها را موعظه کنید و (بعد) در خوابگاه از آنها دوری نمایید و (اگر سود نبخشید) آنها را بزنید، پس اگر از شما اطاعت نمودند، دیگر بر (آزار) آنها راهی نجویید، که همانا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.
سپس روبه من کرد وگفت به موجب این آیه شریفه ، قرآن مجید شوهران را در اعمال ارتکابی زنانشان ، اختیار مجازات کردن از طریق زدن داده است . به دیگر سخن شوهران دراین گونه جرائم هم شاکی وهم قاضی وهم مجری مجازات هستند. این حکم با موازین حقوق بشری واصولا باموازین عدالت تطبیق نمی کند . از من پاسخ خواست . من پاسخی به ایشان عرض کردم ، که خلاصه آن این است:
احکام شرعی آمده درقرآن مجید به دودسته تقسیم می شوند . احکام عبادی واحکام حقوقی، اعم از حقوق عمومی وحقوق خصوصی . احکام عبادی مخاطب آن احکام، تک تک افراد واشخاص هستند مثل حکم نماز وروزه وامثال آنها . من در مورد آندسته از خطابهای قرآن که حاوی احکام شرعی حقوقی است نظرخاصی دارم . به نظرمن مخاطب احکام حقوقی دراین دسته از آیات از جمله این آیه،تک تک اشخاص وافراد نمی باشند .مثلا اگر می فرماید السارق والسارقه فاقطعوا ایدهما ( مائده/ ۳۸ ) مخاطب تک تک افراد نمی باشد بلکه بیانگر قانون است . اجرای قانون ،احکام وشرائط خود ومخاطب خودرا دارد. احکام حقوقی هم بردوقسم می باشند ، ماهوی وشکلی . ما باید احکام حقوقی ماهوی را از احکام شکلی تفکیک کنیم . دراین آیه شریفه خداوند متعال ،حکم ماهوی نشوز زنان را بیان فرموده وآنراجرم محسوب داشته { کما اینکه فقها نشوز مردان را نیز با توجه به وظائفی که قرآن برای شوهران معین فرموده جرم دانسته اند}.
برای مجازات خانمهائی که مرتکب نشوز می شوند، وشوهران نگران تزلزل خانواده واز پاچیده شدن آن می باشند، قرآن یک نوع برخورد سه درجه ای بیان فرموده ۱- موعظه ۲- ترک خوابگاه ۳- تعزیر. اما با توجه به نظام بسیار دقیق قضائی اسلامی اثبات واجرای این جرم روش خاص خودرا دارد .روش رسیدگی احکام شکلی است که موازین بسیار دقیقی درحقوق اسلامی دارد. براساس نظام قضائی اسلامی اثبات هرجرم واجرای مجازات باید توسط قاضی واجد شرائط صورت گیرد. لذا مورد این جرم، شوهر باید شکایت خودرا علیه همسر خودهمراه دلائل مثبته نسبت به اتهام، نزد دادگاه خانواده طرح نماید . قاضی پس از رسیدگی چنانچه مرتکب سابقه ندارد وبار نخستین اوست ،به موجب این آیه شریفه، تصمیم حاد نباید بگیرد وصرفا به موعظه او می پردازد .چنانچه این جرم از این شخص برای بار دوم تکرار شود قاضی دادگاه به شوهر اجازه ترک خوابگاه می دهد که برای زوجه مرتکب تخلف، نوعی مجازات است وچنانچه بار سوم نشوز از همین مرتکب سرزد ، دادگاه اورا محکوم به تحمل مجازات بدنی می کند. اجرای مجازات به موجب موازین شکلی قضائی اسلامی زیر نظر قاضی باید صورت گیرد.
من اضافه کردم که البته طبق موازین حقوق اسلامی زنان نیز می توانند درفرض ارتکاب نشوزشوهران خود، مانند ترک خانه ویا ترک نفقه ویا سوء رفتار وامثال آنها به دادگاه مراجعه وطرح دعوا نمایند. دادگاه پس از اثبات نسبت به مجازات مناسب اتخاذ تصمیم خواهد کرد.
ایشان پس از شنیدن این پاسخ با کمال ادب وتواضع اظهار شعف وخوشحالی کردند واز من خواستند که برای ایشان این نظررا مکتوب کنم . من برای ایشان نوشتم وبه ایشان تقدیم کردم .ایشان دریکی ازسخنرانی های خوددریکی از دانشگاههای آلمان از قول من این پاسخ را نقل کردند. وگفتند این حکم نه تنها خلاف حقوق بشر نیست بلکه آموزشی بسیار انسانی برای قضات دادگاههای خانواده می باشد که دفعات ارتکاب جرم را در تعیین مجازات منظور دارند.
او درهمان ایام مردی سالخورده بود ولی بسیار مودبانه ومتواضعانه مباحثه می کرد.برای من که با روش مباحثه طلبگی عادت کرده بودم، بسیار آموزنده بود که هرگز سخن طرف مقابل را قطع نمی کرد ، وقتی مطلبی را قانع کننده تشخیص می داد با کمال تواضع مکرربا شادمانی اظهار قبول وپذیرش همراه با تشکر می کرد.
روزی به صراحت مطلبی را گفت که حاوی سه نکته بود وهرسه نکته برای همه ما آموزنده وجالب بود. گفت من معتقدم که « “بدون صلح در میان ادیان ،صلحی در میان ملت ها تحقق پیدا نمیکند. بدون گفتگوی میان ادیان صلحی در بین ادیان اتفاق نمی افتد. بدون پژوهش در باره مبانی ادیان گفتگویی در میان ادیان برقرار نمی شود.”.
نگارنده یادداشتهای زیادی از سخنان ایشان برداشت کرده ام . درمورد« اخلاق جهانی»نکات بسیار مهمی ابراز می کرد که ناسپاسی است که اظهار تقدیر نکنم وامیداورم توفیقی باشد در فرصت مناسب درهمین جریده شریفه اطلاعات منتشر سازم .
اینجانب فقدان این الهیدان بزرگ جهانی را به ارباب فضلیت وکلیه اهل پژوهش درمباحث کلامی بخصوص به دوستان مسیحی وپیروان سایر ادیان الهی تسلیت عرض می کنم و رقای روز افزون واعتلای هرچه بیشتر این دانش که می توان آنرا به حقیقت «علم اعلی» نامید، از درگاه خداوند مسألت دارم.
سخنم را باابیاتی از یکی از غزلهایی مولانا به پایان می برم :
گفت کسی خواجه سنایی بمرد
مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد
کاه نبود او که به بادی پرید
آب نبود او که به سرما فسرد
شانه نبود او که به مویی شکست
دانه نبود او که زمینش فشرد
گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را بجوی میشمرد