حضرت آیت الله سبحانی، آیت الله سید مصطفی محقق داماد را از مفاخر حوزه و دانشگاه دانستند که در هردو مرکز از احترام خاصی برخوردار است و از نظر فقه به مقام رفیع اجتهاد رسیده اند، و تعبیر ذوالریاستین را برای این استاد حوزه و دانشگاه به کار بردند.
به گزارش شفقنا، متن پیام حضرت آیت الله سبحانی به مراسم رونمایی از کتاب های اندیشه های فلسفی ابن سینا و حکمت صدرایی در جهان اسلام که توسط خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به شرح زیر است:
صدر المتألهین ۱۵۰ – ۹۷۹
مؤسس حکمت متعالیه
قال الله تعالى:
(إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا (مریم (٩۶)
امتیاز انسان با خرد و خردورزی است، اگر این موهبت الهی از او گرفته شود با دگر جانداران تفاوتی نخواهد داشت ولذا در قرآن مجید ماده عقل و مرادفات آن کراراً وارد شده است و بر تفکر و اندیشیدن در مجموعه هستی، دعوت مضاعف وارد شده است ولذا هستی شناسی به صورت گسترده از موضوعاتی است که اندیشه انسانهای والا را از زمانهای دیرین به خود جلب کرده است.
یک مطالعه کوتاه، ثابت می کند که محرک علمای اسلام بر چنین تفکر گسترده، آیات قرآنی در مواضع مختلف و خطبه های امیر بیان علی (علیه السلام) بالاخص خطبه نخست و احادیث ائمه معصومان (علیهم السلام) در اصول کافى و توحید صدوق می باشد ولذا قرنی نگذشت در نقاط مختلف جامعه اسلامی، موضوعات فلسفی و کلامی به صورت های مختلف مورد بحث قرار گرفت که برخی از آنها ریشه قرآنی و روایی دارد.
در قرن چهارم گروهی به نام «اخوان الصفاء» رسائلی در مسائل فلسفی تالیف نموده و موجی را پدید آوردند. هر چند برخی از اندیشه های آنان مورد تایید نیست.
پس از آنها در هر قرنی فرد شاخصی بار تحقیق و نوآوری را به دوش کشیده که از برخی بسیار کم نام می بریم.
در اوایل قرن پنجم شیخ الرئیس (م. ۴٢٨) پرچم دار علوم عقلی بود و با تالیف کتاب شفاء و غیره توانست به مسائل عقلی و فلسفی روح جدیدی بخشد.
در قرن هفتم مرحوم خواجه نصیر طوسی (م (۶٧٢) به سنگ اندازی های فخر رازی پاسخ گفته و با گرفتاریهایی که در قلاع الموت داشت اثر بزرگی بنام «شرح اشارات» پدید آورد که تا به امروز مورد بحث و بررسی بوده است.
در قرن هشتم شاگرد محقق، علامه علی الاطلاق، حسن بن یوسف حلیم (م.٧٢۶) راه استاد را در پیش گرفت و مباحث عقلی را به گونه ای مختلف تدوین کرد که دقیق ترین آنها کتاب «نهایه المرام فی علم الکلام» است که متأسفانه تمام اجزاء آن در دسترس نیست فقط ۳ جزء آن در مؤسسه امام صادق (ع) تحقیق و منتشر شد.
پس از علامه حلی شاگرد وی قطب الدین رازی (م. ٧٧۶) در این میدان درخشید و آثار فلسفی و منطقی او مانند شرح مطالع الأنوار و تحریر القواعد المنطقیه پیوسته مورد عنایت عاشقان علوم عقلی بوده است.
سیر علوم عقلی به تدریج پیش می رفت تا اینکه دولت صفویه پرچم تشیع را در ایران بالا برد و مجال بیشتری برای بحث های عقلی هموار شد. صد سال نگذشت که عالمان بزرگ و پی افکنان علوم عقلی مانند محقق میرداماد و تلمیذ او صدر المتألهین به علوم عقلی روح جدید بخشیدند و مبانی تازه ای را پی ریزی کردند و سالیان درازی آثار آنان بالاخص کتاب ارزشمند وی «اسفار اربعه» محور بحث و بررسی بود و مدت مدیدی حوزه اصفهان گرداگرد این کتاب مشغول بحث و بررسی بود و سرانجام فلاسفه بزرگی را پرورش داد
در زمان سلطنت فتحعلی شاه از طرف ملاعلی نوری استاد فلسفه در حوزه اصفهان، مرحوم ملا عبدالله زنوزی م ۱۲۷۵ برای تدریس علوم عقلی در مدرسه مروی تهران که مرحوم حاج محمد حسین مروی تاسیس کرده بود، اعزام شد و توانست علوم عقلی را به نحو احسن تدریس و عده ای را تربیت کند.
سپس فرزند وی معروف به آقا علی مدرس ۱۳۰۷ رشته والد را پی گرفت و به تدریس معقول و منقول پرداخت. کتاب «بدایع الحکم» از آثار نفیس اوست و توانست معاد جسمانی عنصری را با اصول فلسفی ثابت کند و در حقیقت این خاندان بنیانگذار حوزه علمیه فلسفی تهران می باشند.
در زمان ما در حوزه علمیه قم سه شخصیت در مسائل فلسفی ورود چشم گیری داشتند و برخی صاحب نظر بودند.
- استاد بزرگ مرحوم آیت الله العظمی بروجردی این فقیه بزرگ و کم نظیر در مسائل فلسفی کاملاً صاحب نظر بود به خاطر دارم هنگامی که در مبحث «مطلق و مقید»، تفاوت لا بشرط قسمی و مقسمی را تبیین می نمود – کسانی که مقسم را «ماهیه بما هی هی» فرض کرده اند در تفریق میان آن دو دچار مشکل می شوند ولی – ایشان مقسم را ذات ماهیت ندانست بلکه فرمودند مقسم لحاظ الماهیه است و بر همین اساس تفاوت این دو لا بشرط به آسانی تبیین کرد و من عصاره بیان ایشان را در جلد ۲ کتاب «المبسوط فی أصول الفقه» آورده ام.
وقتی در تدریس اصول فقه درباره «امکان تعبد به ظن» بحث می نمود اقسام «امکان» را بیان فرمود و این دو بیت را از حفظ بر بالای منبر خواندند
قد یوصف الإمکان باستعداد و هو بعرفهم سوی استعداد
ذا بالامکان الوقوعی دعی والفرق بینه وذاتی رعی
۲. شخصیت دوم استاد بزرگوار حضرت امام خمینی (رحمه الله) که به حق، الهیات را چشیده بود و سالیان درازی کرسی تدریس معقول مضافاً بر عرفان در اختیار ایشان بود. او در تدریس مسائل فلسفی و یا عرفانی بیان بسیار جذابی داشت و کتاب «مصباح الهدایه فی الولایه و الخلافه» اثری ممتاز در قلمرو عرفان است. ایشان در مسئله معروف اصاله الوجود و اصاله الماهیه نظریه خاصی داشت که محل بیان آن نیست.
۳. اخیرهم لا آخر هم، استاد بزرگ مرحوم علامه طباطبائی (اعلی الله مقامه الشریف) که در حقیقت فیلسوف زمان بود. او در رساله خاصی به نام «قوه و فعل» قریب ۷۵ مسأله را عنوان کرده و درباره آن بحث نموده حتی حرکت جوهری را به شیوه خاصی که در کلمات پیشینیان به چشم نمی خورد بیان کرده است و بیانات مرحوم مطهری -در پاورقی های اصول فلسفه تقریر نظریه اوست- که به صورت خصوصی برای ایشان تدریس کرده بود.
او قهرمان تفکیک حقایق از اعتباریات است که دگراندیشان مادی آن را بو نکرده اند و با طرح این مسئله بسیاری از مبانی علم اصول را دگرگون ساخت و تحولی به وجود آورد. اینک از باب نمونه:
۱. دیگر نمیتوان با قاعده “الواحد” بر لزوم وجود موضوع برای مسائل متنوع علم اصول استدلال کرد
۲ – یا بر “موضوع له” الفاظ عبادات بنابر وضع بر صحیح اقامه برهان نمود
۳. یا از طریق دور و تسلسل «أخذ قصد الامر» در متعلق امر را محال دانست زیرا این دلائل از آن علوم حقیقی است نه اعتباری.
۴- ترکیب ماده و صورت عینی است یا انضمامی، ربطی به ترکیب صلاه و غصب ندارد تا بنابر ترکیب اتحادی اجتماعی بوده و بر انضمامی امتناعی باشیم.
«برهان صدیقین» از اشرف براهین در مورد اثبات «واجب الوجود» است که صدرالمتالهین آن را به صورت شیوائی در اسفار مطرح کرده و محقق سبزواری در حواشی اسفار آن را بصورت کاملتر بیان نموده است.
اما تقریر علامه طباطبائی از این برهان از این دو بیان کامل تر است و هیچ نوع واسطه ای در اثبات واجب الوجود در کار نیست و باید گفت همگان وامدار سخنان سالار شهیدان در دعای مبارکه عرفه هستند آنجا که میفرماید:
أیَکون لِغَیْرِک من الظهور مَا لَیْسَ لَکَ حَتّى یَکُونَ هُوَ المُظهِرَ لکَ مَتَى غِبْت حَتَّی تحتاج إلی دلیل یَدلُ عَلَیْکَ وَ مَتَى بَعْدتَ حَتَّى تَکُونَ الآثارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْن لاتَزَالُ [تَرَاکَ عَلَیْهَا رَقِیباً (اقبال الاعمال ص ٣۴٩)
نگارنده از همین جا درود فراوان خویش را به عزیزانی که در این همایش گردهم آمده اند و مقاله های متنوعی درباره مسائل فلسفی عرضه نموده و به اشراف آقای میثم کرمی گردآوری شده است تقدیم میدارم.
آنچه در پایان وظیفه است و درواقع بیت القصید این همایش است- اینکه از خدمات علمی آیت الله جناب آقای سید مصطفی محقق داماد تقدیر شود. ایشان از مفاخر حوزه و دانشگاه است و در هردو مرکز از احترام خاصی برخوردار است؛ از نظر فقه به مقام رفیع اجتهاد رسیده اند، اجتهادی که شیخ انصاری در مبحث انسداد باب علم میگوید: «رزقنا الله الاجتهاد فإنه اشد من طول الجهاد» خوشبختانه آثار فقهی ایشان در دانشگاه تدریس می شود، در قلمرو فلسفه نیز سالیان درازی است که مسائل آن را زیر رو کرده و رساله هایی را ترتیب داده اند که برخی منتشر شده است و از این طریق باید گفت ایشان ذوالریاستین میباشند.
یک چنین مقام و موقعیت دور از انتظار نیست، ایشان فرزند آیت الله العظمی محقق داماد است که از اساتید بزرگ حوزه بوده و توانستند، فقیهان والامقامی را پرورش دهند و از طرف دیگر فرزند بیت فقاهت نوه مرحوم آیت الله العظمی حائری است که مؤسس حوزه است.
ایشان و همه شخصیتهائی که مبدأ خیر بوده و آثاری در آثاری در علوم و دانش ها پدید آورده اند پیوسته مورد تکریم بزرگان و عالمان بوده و از احترام خاصی برخوردار و مشمول آیه می باشند که در ابتدای سخن عرضه داشتم:«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرَّحْمَنُ ودا». (مریم: ٩۶)
چه زیبا میگوید شاعر عرب زبان:
ان الذی صنع العلوم مخلد لا سیما فی العلم والعرفان
فإذا انقضت ایام مده عمره فجمیع صنع المرء عمر ثانی
در پایان برای اینکه این کمترین در این اجلاس چیزی عرضه کرده باشم چند نسخه از رساله ای که درباره زندگانی و آثار و مبانی صدر المتالهین نوشته است تقدیم عزیزان میکنم؛ مطالعه چند برگ مایه دلگرمی مؤلف است
قم – حوزه علمیه
جعفر سبحانی
ا شهریور ١۴٠٣»