مهمترین هدف سیاسی روشنگران اعم از روشنگران اولیه و روشنگران متأخر،‌ محدود کردن قدرت خودسرانه حاکمان بود.البته روشنگران اولیه با حکومت پادشاهی چندان مشکلی نداشتند ولی سعی می‌کردند پادشاه به طرف روشنفکری متمایل گردد و با تعلیمات روشنگران مخالفت نکند اما به تدریج در اواخر دوره روشنگری علناً با حکومت پادشاهی مخالفت کردند تا آنجا که الغای حکومت موروثی سلطنتی یک از اهداف روشنگری محسوب شد و در این هدف موفق شدند، لذا می‌بینیم که در جهان معاصر به جز چند کشور، یا دیگر پادشاهی  موروثی وجود ندارد و یا اگر هم وجود دارد فقط نقش تشریفاتی دارد و به هیچ‌وجه پادشاه در اداره امور مملکت دخالتی ندارد.
 
برخی از اهداف سیاسی روشنگری در اعلامیه جهانی حقوق بشر منعکس شد، اعلامیه‌ای که توسط مجمع عمومی ملل متحد در۱۰ دسامبر   ۱۹۴۸ به تصویب رسید.  دقیقاً در دویستمین سالگرد انتشار کتاب روح‌القوانین منتسکیو؛ ماده اول اعلامیه چنین آغاز می شود:
«همه انسانها آزاد زاده شده  و در حرمت، کرامت و حقوق با هم برابرند، عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند»
ودرمواد بعدی چنین آمده است:
ماده ۳- هرکسی حق دارد که از حیات، آزادی و امنیت شخصی بهره‌مند گردد.
ماده ۴- هیچ کس نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود، بردگی و دادوستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید بازداشته شده وممنوع شود.
ماده ۵- هیچ کس نباید تحت شکنجه یا رفتار و یا مجازات بی رحمانه، غیر انسانی یا رفتاری قرار گیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
ماده ۹- هیچ کس نباید به شکل خودسرانه بازداشت، حبس یا تبعید شود.»
مواد اعلامیه کاملاً دغدغه‌های روشنگری را نشان می‌دهد و طنین زبان روشنگران را دارد.
اعلامیه حقوق بشر هرچند یک قانون الزام آور برای ملتها نیست و لذا نمی‌توان ادعا کرد که در سراسر جهان مراعات می‌شود، ولی خوشبختانه بسیار ی از اصول و مواد آن در قوانین اساسی کشورها وارد شده و مراعات دقیق آنها مورد آرزو و آمال ملتهاست.
پس از اعلامیه جهانی، قطعنامه‌ها، مواثیق  و مصوبه‌های دیگری هم توسط سازمان ملل به تصویب رسیده که بازتاب دهنده ارزشهای روشنگری است. از جمله اعلامیه ۱۹۶۰ درباره اعطای استقلال به  کشورها و مردمان تحت استعمار است که انصافاً بسیار موثر بود، بطوری که در زمان ما مستعمره قانونی دیگر وجود ندارد.
شکنجه قضایی یکی از مهمترین دغدغه‌های جنبش روشنگری است و موضوع بسیاری از قطعنامه‌های سازمان ملل متحد بوده است. مخصوصاً اعلامیه ۱۹۷۵ درباره محافظت در برابر شکنجه و میثاق ۱۹۸۴ علیه شکنجه و سایر رفتارها یا مجازاتهای بی رحمانه ، غیر انسانی و خفت‌بار در این پیمان آمده است که هیچ وضعیت استثنایی‌ای هرچه می‌خواهد باشد نمی‌تواند دستاویزی برای توجیه شکنجه قرارگیرد، حتی اگرهم دولتی درگیر جنگ باشد. این پیمان درسال ۱۹۸۷ اجرایی شد و از آن زمان تأثیر زیادی در حوزه‌های قضایی گذاشت.
اما با کمال تأسف شکنجه که از کریه‌ترین رفتارهای غیر انسانی است، همچنان در برخی کشورهایی که از جهاتی جزو کشورهای روشنفکر محسوب می شوند، اعمال میشود و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که در آینده کاهش یابد.


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *