تفکر قدرت اندیشانه فقیهان دوره صفوی بخصوص محقق کرکی که از نظریه ولایت مطلقه فقیه سرچشمه می گرفت، تا سالها بعد آثارش باقی ماند. در طی سالهای ۱۱۸۰ تا ۱۲۶۰ سه فقیه بسیار بزرگ زندگی کرده اند که تقریباً افکارشان به یکدیگر نزدیک بوده است  یکی سید محمد باقر شفتی متولد ۱۱۸۰ ومتوفی به ۱۲۶۰قمری است ودیگری ملااحمد نراقی متولد ۱۱۸۵ است. سوم سید محمد طباطبایی معرف به سید مجاهد متولد ۱۱۸۰ فرزند صاحب ریاض و نوه وحید بهبهانی است .
شفتی پس از تکمیل تحصیلات درنجف به ایران آمد و بلا فاصله برای دیدار نراقی به کاشان محل اقامت نراقی رفت و یکسال بعد به اصفهان آمد و در آنجا اقامت گزید. نراقی نیز که ظاهراً در نجف در درس وحید بهبهانی با شفتی همدرس بوده پس از تکمیل تحصیلات به کاشان مراجعت و در آنجا به تدریس پرداخته است.
سید طباطبایی پس از تحصیل نزد پدرش به اصفهان مهاجرت و در آنجا به تدریس مشغول می شود و پس از فوت پدرش مجدداً به کربلا باز می گردد و متصدی مرجعیت شیعه می شود. در دوره مرجعیت سید محمد، جنگ اول ایران و روس روی داد. پس از گذشت ده سال از شروع جنگ، سید محمد همراه با جمع دیگری از مراجع و علمای عتبات و ایران،‌ از جمله سید علی طباطبایی و شیخ جعفر نجفی هر یک جداگانه رساله‌ای در باب وجوب جهاد با روس‌ها انتشار دادند. سید محمد در رساله خود شرکت در آن جنگ را مصداق جهاد دانست(دانشنامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران).  عباس میرزا، ولیعهد که از انعقاد قرارداد گلستان با روسیه ناخشنود بود از سید محمد استمداد نمود. سید محمد، نخست نامه‌ای به فتحعلی شاه نوشت و از او خواست تا جلوی ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد و چون به مسامحه و تعلل شاه در جنگ با روسیه پی برد فتوای جهاد علیه روسیه صادر کرد و به همراه گروهی از علمای عتبات، عازم تهران شد تا شخصاً مردم را به جهاد علیه روس‌ها تشویق و پادشاه را به جنگ با آن‌ها وادار کند. در مسیر راه بسیاری از داوطلبان دعوت او را قبول کرده و به همراه وی عازم تهران شدند.
او در اواخر شوال ۱۲۴۱ق وارد تهران گردید، گروهی از علما، شاهزادگان و مردم از او استقبال کردند. شماری از علما از جمله ملا احمد نراقی از کاشان  به اردوگاه لشکر در چمن سلطانیه آمدند تا به همراه سید محمد عازم نبرد با روس‌ها شوند. آنان از راه قزوین، عازم تبریز شدند به گفته سید محسن امین استقبال عمومی از سید محمد و دیگر علما چنان بود که هنگامی که سید محمد از حوض مسجد بزرگ قزوین وضو گرفت، همه مردم در مدت کوتاهی،‌ آب حوض را برای تیمن و تبرک بردند( امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص۳۴۳؛ مدرس تبریزی، ریحانه  الادب، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۴۰۱.)  سید محمد که به سبب شرکت فعال در جنگ، «مجاهد» لقب گرفته بود به همراه دیگر علما در تبریز اردو زدند و به وعظ و تشویق مردم و سپاه پرداختند.
سپاه ایران به فرماندهی عباس میرزا هرچند در مقطع اول فتوحاتی کرد ولی سرانجام همه نقاط تصرف شده را از دست داد. فتحعلی شاه به تهران بازگشت و عباس میرزا را در مقابل روس‌ها تنها گذارد. سید محمد مجاهد که از سست‌رأیی شاه و شکست سپاه ایران دلتنگ شده بود تبریز را به قصد تهران ترک گفت اما در طول راه در شهر قزوین نیز مظلومانه مورد اسائه ادب جاهلان و آماج توهین و تمسخر نااهلان قرار گرفت. وی پس از مراجعت از جنگ با روس، در حالی که از سخنان و اعمال ناشایست مردم دلی پر درد داشت، بیمار شد بر اثر همین بیماری در ۱۳ جمادی‌الثانی ۱۲۴۲ق درگذشت. پیکر او را به کربلا انتقال دادند و به خاک سپردند.
دخالت ملااحمد نراقی در جهاد علیه روسیه  از دیدگاه وی در باب ولایت فقیه سرچشمه می گیرد. زیرا او بر این باور بود که به فتوا و حکمِ مجتهد جامع الشرایط جهاد واجب می شود و بر مسلمان است که به این حکم و فتوا تن در دهد.
هنری ویلوک نماینده دولت انگلیس گزارش کرده: نراقی و همراهانش کفن پوش وارد سلطانیه شدند(دین و دولت در ایران۱۵۲/; نخستین رویا روییهای اندیشه گران ایران۳۳۳)/)
محمد باقر شفتی سابقه ای در حکم جهاد از او ندیده ایم ولی ایشان ولایت فقیه خود را در اجرای حدود شرعیه اعمال می کرد. شفتی معتقد بود که اجرای حدود توسط مجتهدین واجب و از شئون ولایت آنان است. این دیدگاه کاملاً خلاف دیدگاه غالب فقیهان قبلی مندرج در رساله جامع عباسی، رساله رسمی حکومت صفوی بود که ترک اجرای حدود را در حالت کلی به صورت احتیاط‌آمیزی توجیه و اجرای حدود مربوط به کشتن را ممنوع کرده بود. شفتی به جهت جا انداختن این موضوع خود همت به اجرای حدود کرد.
در صفحه ۱۰۱ کتاب «روضات الجنات فی احوال العلما و السادات» اثر «میرزا محمد باقر موسوی خوانساری» اشاره شده که حضرت حجت‌الاسلام (سید محمد باقر شفتی) حد کشتن را در مورد ۹۰ تا ۱۲۰ نفر به دست خوداجرا کرده است . نوشته اند هنوز قبرستانی که در نزدیکی خانه او واقع است و محل دفن اجساد مقتولین او است در اصفهان موجود و موسوم به «قبلهٔ دعا» است و از قرار ثبت صحیحی که در خانواده او باقی است، قریب هشتاد نفر به دست او از قید زندگی رسته‌اند. (کرمانی، مجد الاسلام (۱۳۹۷). تاریخ انحطاط مجلس. انتشارات آشیان. صص. ۲۱۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۷۲۹۳-۳۹-۳.)
جالب است گفته شود که شفتی برغم قدرتش در اجرای حدود با قدرت حاکمه شاهان قاجار همکاری نمی کرد و آنان را قدرت نامشروع می خواند. و ازین جهت بود که اجرای حدود را به آنان واگذار نمی کرد. (تنکابنی، قصص العلماء، ص ۱۸۳) گویی او معتقد بود قدرت مشروع تنها از آنِ فقیهان است.


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *